www.iiiWe.com » صبح روز عید

 صفحه شخصی رسول مرادخواهی   
 
نام و نام خانوادگی: رسول مرادخواهی
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: سه
تاریخ عضویت:  1389/01/05
 روزنوشت ها    
 

 صبح روز عید بخش عمومی

6

«صبح روز عید»

آن پدر که مانده بی-وطن
در حصار غربتی بعید،
طفل خود گرفته در بغل
صبح روز عید.
بوسدش به عشق،
گویدش به مهر؛
با غرور جاودانه اش:
طفل من! جان من!
سرزمین ما؛
مانده از گذشته یادگار،
میهن تو افتخار توست!
افتخار ماست آن دیار!
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«واتس افتخار؟»
گویدش پدر:
سربلندی است
آرمان من؛ آرمان تو؛ آرمان ما،
اعتلای نام میهن است،
با تلاش و کوشش مدام!
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«وات دو یو مین اعتلای نام؟»
گویدش پدر:
بایدت تلاش،
تا که نام سرزمین خود؛
جاودان کنی!
پرچمش؛
خار چشم دشمنان کنی!
با تلاش من،
با تلاش تو،
با تلاش ما:
میشود وطن
پر زنیکی و
خالی از بدی
طفل هاج و واج، میزند به زانوی پدر:
«کن یو اسپیک اینگلیش ددی؟»

چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 08:15  
 نظرات